سریال گمشدگان

ساخت وبلاگ
باز درگیر دیدن یه سریال تلویزیونی به اسم "گمشدگان" شدیم . هرازگاهی میدیدم . میدونستم دیدنش اعصاب خردیه و آدم رو پیچ و تاب میدن ! قسمتهای بعدیش اما جذابتر میشد.  جاهایی که دختره دنبال کار بود و اون آقاهه تو آتلیه اش بهش پیشنهاد ازدواج داد ! اونجایی که برادرش به اسم طاهر گم شد ولی نمیدونم چرا هیچ کدومشون به اون شکل بی تابی نمیکردن ! خیلی عجیب بود ! 

تا به اونجایی رسید که دختره برای کار پرستار یه پسر پولداری شده بود که افسردگی داشت و چشماش داشت کور میشد و نمیتونست راه بره . ولی حاضر نبود عمل کنه تا بینائی کاملش رو به دست بیاره . یه جورایی دلداریش میداد و وجودش برای پسره آرامشبخش بود و کم کم داشت راه میرفت . 

داداشش که گم شده بود جایی رفته بود که برای توزیع مواد ازش سواستفاده میکردن . اونجا زن دلرحمی بود که میخواست پسره رو برگردونه پیش خواهرش که دوباره اون مرد سواستفاده گر یه جورایی انداخته بودش داخل ماشین . دست و پا و دهنش بسته بود و میخواست بازم برای توزیع مواد ازش استفاده کنه . 

تا اینجا که دیدم اعصابم بهم ریخت . دیدم فایده نداره این سریالای ایرانی که اعصاب آدمو به هم میریزن ببینم . 

فقط اون فیلمه که عصر روز عیدقربان از تلویزیون پخش کرد جالب بود . 

دختربچه ای به اسم " ایمیلی" مادرش رو از دست داده بود و با هیچکی تو مدرسه صحبت نمیکرد . خانم معلمش سعی کرد باهاش دوست بشه ببردش بیرون تا روحیه ش عوض بشه . تو یکی از قرارهاشون بابای دختره هم اومده بود گفت نگفتی دوستت اینقدر بزرگه . خلاصه رفتن باهم گشت و گذار و حسابی به سه تائیشون خوش میگذشت و خانم معلمه جای خالی مادرش رو براش پرکرده بود تا اونجایی که مرده بهش پیشنهاد ازدواج دادد . بسیار مرد خوش تیپی هم بود همچنین خانم معلمه هم خوشگل بود . البته سوءتفاهمی پیش اومد که به راحتی حل شد . نیومدن بخاطر اون مسئله دوساعت رو مخ بیننده برن و ناراحتش کنن . 

آخرش هم باهم ازدواج کردن و شدن یه خانواده ی شاد و خوب . 

به این میگن یه فیلم دلچسب و خوب ...

ببخشید که نظرات ذگرو بستم . هرکی دوست داره تشریف بیاره اینستاگرام

+ نوشته شده در  یکشنبه ۱۳۹۶/۰۶/۱۲ساعت 23:58&nbsp توسط بور و سفید 
بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : سریال,گمشدگان, نویسنده : bourosefiedo بازدید : 163 تاريخ : پنجشنبه 23 شهريور 1396 ساعت: 4:54