باز درگیر دیدن یه سریال تلویزیونی به اسم "گمشدگان" شدیم . هرازگاهی میدیدم . میدونستم دیدنش اعصاب خردیه و آدم رو پیچ و تاب میدن ! قسمتهای بعدیش اما جذابتر میشد. جاهایی که دختره دنبال کار بود و اون آقاهه تو آتلیه اش بهش پیشنهاد ازدواج داد ! اونجایی که برادرش به اسم طاهر گم شد ولی نمیدونم چرا هیچ کدومشون به اون شکل بی تابی نمیکردن ! خیلی عجیب بود ! تا به اونجایی رسید که دختره برای کار پرستار یه پسر,سریال,گمشدگان ...ادامه مطلب