اعتماد به نفس

ساخت وبلاگ
امشب رفتم بازار ؛ یه مقدار جنس از مغازه قبلیم مونده بود خواستم به مغازه دار بفروشم که رو دستم نمونده باشه . رفتم یه مغازه ای ؛ صاحبش مهندس کامپیوتر بود ! میکروفون رومیزی کامپیوتر نشونش دادم فکر کرد موس هست ... فهمیدم خیلی داغون هست . 

یا کارت ریدر اینترنال که داخل کامپیوتر وصل میشه رو نمیشناخت ! اسمشو چیز دیگه میگفت . بلدهم نبود میکروفون رومیزی رو به لب تاب وصل کنه ! 

فهمیدم تو این دنیا داغونتر از من هم پیدا میشه 

قصد من تمسخر از ایشون نیست . ولی حداقل اگه من بودم و در این شرایط جلوی دیگران قرارمیگرفتم دست و پامو گم میکردم و سریع اعتماد به نفسم رو از دست میدادم که باوجود مهندس کامپیوتر باشم ولی دوتا قطعه ساده و طرز کارش رو بلد نباشم . اصلا کلا ذهنی به هم میریختم . 

ولی ایشون همچنان اعتماد به نفسش پابرجا بود . 

من چون خودم خیلی درگیر مسائل و مشکلات بودم این حالتها برام پیش میومد. 

حتما ایشون هم خیلی ذهنشون درگیر مشکلات بود . 

+ نوشته شده در  چهارشنبه ۱۳۹۶/۰۴/۲۱ساعت 1:23  توسط بور و سفید 
بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : اعتماد,نفس, نویسنده : bourosefiedo بازدید : 151 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 11:54