نشسته بودم . گفتن برادرشوهرخواهرزاده ام میخواد ازدواج کنه ؛ گفتم خب بسلامتی؛ مبارک باشه ... حتما کیس مورد علاقه و مناسبی برای خودش پیداکرده ! داشتن تو موبایل عکسش رو نگاه میکردن ! گفتم باحجابه ؟ اگه ممکنه به منم نشون بدید! گفتند باحجابه . اشکال نداره ، شماهم ببین .
دیدمش . دلنشین نبود ...
میگفت پسره با داداش دختره دوست بوده واز اونجایی که به خونه شون رفت و آمد داشته دختره رو دیده ! برای خواستگاری با مادرش تماس میگیرن؛ تا متوجه میشه کیه میگه کی از ایشون بهتر ! مثل بررررق دخترشون رو بهش میدن ! الان هم رفته بودن آزمایش خون بدن ! ...