نامزد سابقم رو میگم ...
داشت از عرض خیابون عبور میکرد ...
یه نگاهی هم بهم انداخت. منم خودم رو قایم نکردم که حالا مثلا چشم تو چشم بشیم .
بهرحال اون جذابیتهایی واسم داشت که انتخابش کردم .
بعضی وقتا باخودم فکرمیکنم حالا که کسی رو پیدانکردم دوباره برگردم سمت خودش ! اما شروع مجدد این زندگی یعنی بیخیال همه ی چیزایی که دلمو میزد.
اما دقیقتر که فکرمیکنم میبینم کار درستی نیست . بیخود انهمه به خدا التماس نکردم که یجوری از هم جدا بشیم که هیچکس نتونه دوباره ما رو کنار هم بنشونه !
یعنی اینقدر ازش زده شده بودم . بله شاید اگه اون رفتارش رو تغییر بده و برای من اهمیت قائل بشه و اون چیزایی که من توذهنمه رو رعایت کنه بشه. هیچ چیز نشدنی نیست .
با این مورد قبلی بعید بنظر میرسه و خودمم زیاد تمایل ندارم. بهرحال ازموده را ازمودن خطاست.
من دنبال ازدواجم. نمیخوام زندگیم همینجوری حیف بشه . تا حالا هم مشکلات نذاشته. الان خداروشکر خیلی کمتر شده امیدوارم .
بور و سفید...برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 187