اونموقع که میخواستم ازدواج کنم پسر خیلی پاکی بودم که دوست نداشتم باهیچ دختری غیر از زن خودم حتی یک کلمه حرف بزنم ! خب بالطبع باید یکی نصیبم میشد که تو دلم بشینه و خدا به وعده ش عمل میکرد ! چون من بخاطر ایمانش و نه بخاطر پول باباش و قیافش باهاش ازدواج میکردم.
ولی نشد .
الان که بعد از کلی وقت یکم چشم و گوش بازتر شده ولی با تمام اینمدتی که گذشته (هنوز میتونم ادعا کنم پسر پاکی هستم )
بهرحال هیچکدوممون معصوم نیستیم و گناه ازمون سرزده ولی مهم اینه ک تونسته باشیم خودمونو از اون شرایط بیرون بکشیم .
الانم مسائل و مشکلات هنوز برطرف نشده و من نتونستم دنبال دختری که بهش علاقمندم بگردم ! و اعتماد بنفس لازم رو نداشتم
ولی امیدوار هستم . . .
بور و سفید...برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 176