ظاهربینی

ساخت وبلاگ

یه دختری با خانواده اش اومده بود اونجا میخواست ثبت نام کنن که مدارکشون کامل نبود . من هی نگاهش میکردم میدیدم ظاهرش خوبه و دختر خیلی سنگین و متین هست . خلاصه باخودم تو تخیلات ازدواج بودم ... 

 

راهنمایی خواستن و رو یه کاغذ مراحل ثبت نام رو براشون نوشتم . آقایی کنارم نشسته بود گفت شماره تو هم بنویس اگر به مشکلی برخوردن تماس بگیرن . 

فرداش دیدم یه پیام برام اومد برای دعوت به واتساپ . روی خطی که استفاده میکنم واتساپ ندارم.  منم اعتنا نکردم.  دیدم روزبعدش بازم پیام اومد شما که واتساپ ندارید شماره الکی به کسی ندید ! تودلم گفتم خدایا این دیگه کیه ! من که به کسی شماره ندادم . نوشتم اشتباه گرفتید من به کسی شماره ندادم . دیدم پیام اومد : (ادبیات سخیف رو ببینید) آره جون عمه ت تو روز روشن ... منم نوشتم خواهش میکنم مزاحم نشید وگرنه مجبورم جوردیگه برخورد کنم . دیدم گفت باشه اقای .... من مزاحم نشدم خودتون رعایت کنید شماره ندید.  نوشتم من به کسی شماره ندادم که بخوام شرمنده باشم . نوشت هرچی شما گفتید ولی فک کنم عمه م بوده شماره داده . خیلی زشته یکی اینجوری حرف بزنه ، اصلا در شأن یه دختر نیست. گفتم خودتون رو معرفی کنید دیدم مسخره بازی درمیاره . منم دیگه جوابشو ندادم ولی فهمیدم کی بوده ... 

بعضیا اصلا لیاقت ندارن.  من اگه به تو و خانواده ت توجه کردم و تحویل گرفتم اولا بخاطر انسانیت بوده دوما بخاطر ازدواج ... که خداروشکر زود شخصیتش رو شناختم . 

بور و سفید...
ما را در سایت بور و سفید دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 164 تاريخ : شنبه 27 بهمن 1397 ساعت: 21:20