قبلا درموردش نوشته بودم که بهش علاقمندم ولی انگار گاهی یه چیزهایی وجود داره که وقتی میبینمش اونجور که باید و شاید میل پیدا نمیکنم . البته خیلی وقتا که میبینمش اونیه که میخوام . بین دلم مونده بودم؛ بخاطر همین ترسم از علاقمند نشدن بود که اقدام جدی نمیکردم و گذاشته بودم ببینم خیرومصلحت خدا چیه !
خواهرم که بهم گفت به فکر افتادم گفتم خیلی وقته که مهر و علاقه ش رو تو دلم احساس میکنم اما میترسم و چون غریب نیست نمیشه که صحبت کرد و بعد پشیمون شد!
گفت اشکالی نداره چند جلسه صحبت کنید . قبلا هم گفته بودم من کلا باجنس مخالف راحت نیستم و صحبت نمیکنم بخاطرهمین نه با دخترعموم نه با دختردایی هیچ صحبت و سرصحبتی بازنمیکنم وتاحالا صحبتی نداشتیم .
کلا من آدم زیاد اجتماعی و پرجنب و جوش نیستم .
خلاصه ... همون روز که بهم گفت با پدرومادرم صحبت کردم . استخاره گرفتم که بدنیامد و قرارشد باهاش صحبت کنه .
اینم بگم که من جرأت نمیکردم پاجلو بزارم و احساس میکردم خیلی بهتر از منند و میتونن خوشبختش کنن ولی چون هرخواستگاری براش میومد بهش جواب رد میداد تصمیم گرفتم باهاش صحبت کنم ببینم حرف و نظرش چیه ؟
خواهرم عروس خانواده ی عموم هست و باهاشون رابطه نزدیکتری داره ! البته عموی اصلی من نیستش ولی پدر بابا و عموم یکی بوده . پدربزرگم دوتا زن داشته
بهرحال باهاش مطرح کرد و جواب منفی داد . گفتم پس یه باردیگه هم بگو بازم گفتش نه !
خیلیم غیرطبیعی نبود چون خیلیا رو رد کرده ! منم به حساب خیریت گذاشتم .
بهرحال که هنوز علاقه هست هرچند با جواب منفیش کمی سردشده ولی من تو دلم حس میکنم ازمن بدش نمیاد .
بنظرم اگه قسمت باشه یه باردیگه برای بار سوم و اتمام حجت میشه مطرح کرد ولی این روزا نه ...
ببینم خواست خدا چیه و خدا چی میخواد . یه چیزی که هست ، نمیخام زودی ازش دست بردارم که فردا فکرکنه بهش علاقه نداشتم . میخوام جوری باشه که اگه قسمت همیم و باهم خوشبخت میشیم به هم برسیم . نمیخوام فردا من با دختردیگه ازدواج کنم و اونم منو با اون دختر ببینه . (حس خوبی نیست) میخوام جوری باشه که بعدا هیچ کدوممون پشیمون نشیم...
بععلله . من که انقدرمشکل پسندم یکی از اشنایان خودمون رو تاحدزیادی پسندیدم که اونم جواب رد داده !
البته من قبلا اشتباه زیاد داشتم . من خودم رو همیشه دست کم گرفتم و جرأت نکردم من کم حرف و آروم وارد خانواده ای بشم که داداش یعنی پسرعموم و اقوامشون خیلی شلوغ هستن ؛ همچنین رفت و آمد و ارتباط زیادی هم نداشتیم .
من بخاطر اینکه خودم رو دست کم گرفتم با یکی عقد کردم که زیادپسندم نبود و این باعث این باشه که جواب رد میده .
بهرحال هرچی خیره ...
مشکلات و افسردگی قبلم کم نبوده و هنوز هم مشکلاتم بطور کامل حل نشده ولی نسبت به قبل خیلی بهترشدم .