واقعا دیگه دلم نمیخاد بیام اینجا حرفا و درد دلامو بنویسم . اینمدت اتفاقات خوب و بد افتاده که هم خوبهاش موجب حسادت و کوری چشم دشمنان هست . از شنیدن اتفاقات بد هم خوشحال میشن . همه ی اینها فقط بخاطر اینه که دوست ندارم با یک دختر سبزه ازدواج کنم . تمام فحش هایی که دارن بهمون میدن بخاطر این حقیقته . من مطمئنم اگه مینوشتم دختر سبزه میخام ؛ دخترای سفید هیچوقت حسادت نمیکردن . بهم ثابت شده که بیشتر دخترای سبزه دلشون سیاهه . البته نه همه شون . اینقدر حسودی میکنن که من اینجا مینویسم دختر بور و سفید میخام که نگو ! از شدت بغض و حسادت دارن میترکن . از حرفا و پیامهاشون معلومه که چقدر سوختن .
بازم میگم . من اگه تا آخرعمرم ازدواج نکنم حاضر نیستم با یه دختر سبزه ازدواج کنم . والسلام .
بزارید رازم پیش خودم باشه تا یه مشت آدم دل سیاه بیان مطالبمو بخونن و بغض کنن . اینطوری بهتره چون به محض اینکه مینویسم میان بغض دلشون رو خالی میکنن . این یک دلیل . دلیل دومش هم اینه که حضرت محمد ص فرمودن هرکی راز دلش پیش خودش نگه داره سریعتر به آرزوش میرسه . البته من رو اینجا کسی نمیشناسه که اینطوری فکرکنم . ولی درکل خوشم نمیاد این نااهلان باخبر بشن .
دوستان قدیمی وبلاگ که دوست دارن مارو بخونن . تو اینستاگرام bourosefied@ درخواست بدید .
برچسب : نویسنده : bourosefiedo بازدید : 166