کم مویی و پرمویی

چون تو کامت های قبلی این حرف پیش اومد گفتم بنویسم .

تازگی ها با یکی آشنا شدیم ، پسری هست متولد ۵۶ ، خونگرم و به جوش ، لارژ ، زمیندارن .تفریحی نیست که تو زندگیش انجام نداده باشه . از همه لحاظ تامین بوده ، پدرش هرکاری از دستش برمیومده براش انجام داده . هرچی خواسته براش خریده ! چیزی نبوده ک این آقا تو زندگیش نداشته .

با این وجود گاهی که باهم حرف میزنیم آبروی پدرش رو میبره . بقولی زیاد عفت کلام نداره .

از این نظر میگم ما خیلی از اون بهتریم .

بواسطه یکی از دوستام باهاش آشناشدم قبلا هم میشناختمش . آدمی نیست که بخوام باهاش بگردم و ... گاهی اجبارا بخاطر دوستم باهاش همراه میشیم.

خلاصه این تعریف میکرد که با یه دختری دوست بوده میخاسته باهاش ازدواج کنه ، میگفت از همه نظر ظاهر و اندام و ...۲۰ بود ، اینو کسی داره تعریف میکنه که کاری ک توزندگیش انجام نداده نیست ...

این آقا تو یه شهردیگه هم خونه دارن ، ظاهرا یه بار دختره گذارش به اون شهر میفته و هردوشون اونجا بودن ... باهم رابطه ک داشتن پسره میفهمه ک دختره پرموئه !!! میگفت جاخوردم !

این تعبیر رو خودم بکار میبرم ! انگار دنیا روسرش خراب میشه .

خلاصه بدش میاد و از ازدواج باهاش منصرف میشه!

بهش گفتم خوب میرفت لیزر میکرد !

گفت لیزر هرشش ماه یک بار باید تکرار بشه ! دردسر داره و ...

خب حالا به هرحال نمیشه کسی رو قضاوت کرد .

هرکسی رو یه چیزایی حساسه .

بهرحال اون پسری که شاید با اینجور افراد ازدواج میکنه همونقدر رو بدن خودش مو هست که چهارتاموی همسرش به چشمش نمیاد !

شاید اونقدر تجربه و رابطه داشته و داره که همه چی براش عادی شده .

اما برای یه پسری که خودش کم موئه و ارنباطی نداشته ، وقتی اینا رو میبینه و متعهد هم هست و میدونه تا آخر عمرش باید با همین یکی بمونه و باید از همه نظر دوستش داشته باشه خیلی سخت هست خلاف میلش رفتارکنه.

مگر اینکه طرف دختر فوق العاده ای باشه که از صدجهت دیگه بتونه مردش رو جذب کنه ، که اکثرا دخترای امروزی اینطور نیستن .

همه چی باید با هم هماهنگی داشته باشه .

پس خیلی بهتر هست قبل ازدواج همه چه دختر و چه پسر دقت خودشون رو تو همه مسائل انجام بدن تا بعدا دلزدگی و ناراحتی به وجود نیاد .

تازه اینجور مسائل که حل شد باز هزارجور اختلاف و مسئله تو زندگی بوجود میاد که اگه رو اون مسئله دقت نشه زندگی رو تحت تاثیر خودش قرار میده .

اون دونفری باید کنار هم قراربگیرن که افکارشون و راه و روش زندگیشون باهم هماهنگ باشه ، دریک سطح باشن . با رفت و آمد خانواده شون باهمدیگه حس خوب پیدا کنن و ... و .‌.. و ...