بور و سفید

دیروز بارون داشتیم ، بادوستم رفتیم آبشار ، من عینک آفتابی رو گوشه جیب شلوارم نصب کرده بودم ، خیلی دلم میخواست برم از اون آب تمیز آبشار که از رو سنگ های شسته شده کوه عبورمیکرد رو بخورم ...نزدیک شدم دیدم نمیشه ، اطراف آبشار آب جمع شده بود و اگه میخواستم برم باید پامو توی آب میزاشتم ، اومدم چندتا سنگ بزرگ رو توی آب انداختم پامو گذاشتم رو سنگ ها و دستم رو ب دیواره های کوه گرفتم و به آبشار نزدیک شدم و تونستم جرعه ای از اون آب خوشمزه ، خنک و گوارای اون آبشار بچشم ولی آب از بالا رو لباس سر و صورتم پاشید و حسابی خیس شدم .خلاصه ، برگشتیم خونه در رو بازکردم فهمیدم عینکم رو فراموش کردم افتاده بود ، من قبل از اون عینک گم کرده بودم و سختم بود دوباره عینک بخرم ، من عینک طلق و الکی نمیزنم ، حتما باید شیشه باشه ، ری بن بود ولی اصلی نبود ، زنگ زدم ب دوستم ببینم داخل ماشینش جانمونده که گفت نه !قرار شد بیاد بریم اگه برش نداشته باشن پیداش کنیم .رسیدیم اونجا ، یکی از همکلاسی های دبستان رو دیدم با خانم و بچه ش داشتن از کوه پایین میومدن ! گفتم عینکم گم کردم میرم ببینم پیدا میشه یا نه !خلاصه مقداری که گشتم دیدم دوستم صدام میزنه !گفتم پیدا شد ؟ گفت آره ، بازم باورم نشد !انگار خانمش مقداری از حرفامون رو شنیده بود و جریان رو از دوستم پرسیده ، گویا ایشون عینک رو اونجا کنار آبشار پیدا کرده و با خودش آورده بود .خلاصه دیگه کلی تشکر کردم ...جالبی قضیه اینجاست ک اگه یکم دیرتر یا زودتر رفته بودیم پیداش نمیکردیم ! فرضا اگه اون فرد همکلاسیم نبود و سرصحبت باز نمیشد. + نوشته شده در  یکشنبه ۱۴۰۳/۰۲/۱۶ساعت 6:32&nbsp توسط بور و سفید  |  Adbl بور و سفید...

حس خیلی خوبی دارم ، دیشب خواب دیدم نزدیک گلزار شهدا بودم ، یه دختر خانومی که فکر میکردم همسرمه همراهم بود و از مصاحبت باهاش لذت میبردم ، همینطور که باهم قدم میزدیم حرف میزدیم ، خیلی خوب بود ، میگفت فرشته ها از اسم تو خیلی خوششون میاد !بعد هم انگار یه کارخوبی کرده بودم منو اونجا تو صدر مجلس نشونده بودن ، خودم میدونستم این مقام خیلی شایسته من نیست ولی خب ... بهرحال بور و سفید...

من باحجاب اجباری مشکل دارم ، حالا هرکی هرچی دلش میخاد بگه ! من مشکل دارم الکی دخترها رو مجبور کنن و از روی اکراه حجاب رو برای خودشون انتخاب کنن .حجاب یه توصیه است که رعایتش به سود خود فرد هست و نباید اینو زورکی رو سر دختر خانم ها گذاشت ، نباید اینو ببرن تو فاز اکراه ! به قول عزیزی میگفت : حجاب هدیه است ، اگه اینو زدی تو نجاست و به یکی دادی دیگه این هدیه خوشایند نیست .من خودم به اسلام خیلی اعتقاد دارم و اگر بازهم قرار بر انتخاب همسر باشه باحجاب رو انتخاب میکنم .ولی با این اعمال و گشت ارشاد و از اینجور چیزا بشدت مشکل دارم .حالا شاید یعده ای هم برنامه ریزی شده با اون پوشش بیان تو خیابون که اونم حتما راه حل خودشو داره ‌.ولی به نظرم همه ی خانم ها میدونن چی براشون خوب و چی خوب نیست. + نوشته شده در  سه شنبه ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ساعت 5:54&nbsp توسط بور و سفید  |  بور و سفید...

فال گرفتم بهم گفت : مسافرتی پیش رو داری که دائم داره به تعویق میفته ! واقعا همینطوره ! من باید الان اونجا بودم ...بخاطر بارندگی گفتم بزار هفته بعد میرم ...ازمدرسه تماس گرفتن جشن فارغ التحصیلی دارن باید لوح تقدیراشون تا پانزدهم آماده باشه . گفتم قراربود بیستم ب بعد باشه !مجبورم باز صبرکنم بور و سفید...

بالاخره تمام شد ، عید آمد ، اولش چقدر حرص میخوردم و سختم بود و آمادگیش رو در خودم نمیدیدم اما واقعا نفهمیدم چطور گذشت ! هرشب سحر بیدارشدن یکم سختش کرد . خداروشکر موفق شدم تقریبا یک دور قرآن رو بخونم . به نظرم ب روزهایی ک گذشت با دید حسرت باید نگاه کرد . حیف بود ، قدرش رو اونطور که باید و شاید ندونستم . هوا هم خوب بود و گرم نشد ، اما شاید باورتون نشه ، بمحض پایان یافتن ماه مبارک احساس گرما کردم و کولر روشن کردم ‌ . + نوشته شده در  سه شنبه ۱۴۰۳/۰۱/۲۱ساعت 23:38&nbsp توسط بور و سفید  |  بور و سفید...

زدی ضربتی ضربتی نوش کن .خوب شد ایران پاسخ داد ، هرتجاوزی نباید بی پاسخ بمونه .امیدوارم زود تمام بشه و اونا هم دوباره به فکر تهاجم نیفتن.اما فکرمیکنم این عملیات باهماهنگی صورت گرفت ، چرا که میگن اسرائیل گنبد آهنین داره ! میتونستن این موشک ها رو تو هوا منفجر کنن ! من کارشناس نیستم ولی اگه اشتباه فکرمیکنم یکی بیاد پاسخ بده . البته الان فهمیدم یجا نوشته بودن گنبد آهنین توانایی مقابله نداره . من نگرانم این حمله در شرایط بدی داره صورت میگیره ! شاید در این دوره کمترین وفاق ملی وجود داره !از اینطرف برای آزادی مردم ارزشی قائل نیستن .اوضاع اقتصادی هم در بدترین شرایط ممکنه .فقر و فاصله طبقاتی داره بیداد میکنه .اینچیزا میتونست حل بشه و اصلا تو کشور وجود نداشته باشه . متاسفانه پای خائنین داخلی درمیونه .برنامه ی مسافرتم درحالت کنسل قرار میگیره ، ببینم تا چندروزآینده چه اتفاقی میفته . + نوشته شده در  یکشنبه ۱۴۰۳/۰۱/۲۶ساعت 5:45&nbsp توسط بور و سفید  |  بور و سفید...

یادمه زمانی که قاسم سلیمانی رو شهید کردن بین همه ی مردم وحدت و اتحاد عجیبی شکل گرفته بود و همه از این اقدام آمربکا منزجر و همه بر این اعتقاد بودند که باید انتقام گرفته بشه .تلویزیون دائم مارش نظامی و سرودهای انقلابی پخش میکرد ! اصلا یه جوخیلی شدید برای مقابله با آمربکا به وجود اومده بود و بین همه اتحاد و انسجام وجوو داشت اما یه عمل و یه اقدام باعث شد این اتحاد و انسجام ضعیف بشه .هدف قراردادن پرواز ایران به اوکراین و انداختن تقصیر اون گردن نظام.البته پایگاه العین آمریکا در عراق هدف قرارگرفت ولی اون انتفام پاسخ زیاد مناسبی نبود و فقط درحد یک سیلی بود.الان دوباره احساس میکنم اون انتقام شدید داره گرفته میشه . + نوشته شده در  یکشنبه ۱۴۰۳/۰۱/۲۶ساعت 19:42&nbsp توسط بور و سفید  |  بور و سفید...