بور و سفید

متن مرتبط با «کرد» در سایت بور و سفید نوشته شده است

نقل مکان کردم

  • رفتم اطاق کوچیکتره ! هرسال همینطوره ! تاوقتی میتونم تحمل میکنم ، اما دیگه نمیشد اونجا موند ! سرد شده بود و بخاری نداشت، بخاری تو پذیرایی هم جوابگوی خودش و حال هست ‌.اینجا هم خوبه ، بدیش اینه کنار خیابونه ، صدای موتور و ماشینا اذیت میکنه ! مخصوصا صبح ک من میخام بخوابم ...اینجا سیمکشی ماهواره دارم ، دلم تنگ شده بود !تخت هم داره ، نور هم بیشتر میگیره.تغییر حالت خیلی خوبه و روحیه آدمو بهتر میکنه !اینجا اومدم سعی میکنم بهتر باشم .بعدکلی وقت امشب رفتم بیرون واسه خودم خلوت کردم و شام خوردم.قبلش ب یکی از دوستام زنگ زدم ، خیلی وقت بود ندیده بودمش. گفت میام دنبالت یکم صحبت میکنیم !ازدواج کرده ، زندگیشو دوست داره ، ولی میگه حداقل هفته ای یه بار با دوستای قدیمیم چندساعت بیرون میرم ولی وقتی برمیگردم خانمم ناراحته .واقعا برای چی ؟ نباید یکی رو با بند و زنجیر سفت و محکم نگه داشت !میگفت حس میکنم آزادیم گرفته شده .گفتم همینطور ک با من داری صحبت میکنی با خودشم اینا رو بگو و صمیمانه حلش کن . + نوشته شده در  دوشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۰ساعت 0:18&nbsp توسط بور و سفید  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • تظاهرکردن

  • اگه ادم تو زندگیش باهرکی و هرجا هیچوقت تظاهر نکنه و خود واقعیش باشه برای همه خیلی بهتره ! از روز اول احساساتش رو بروز میده ، هم خودش راحته و هم اطرافیانش !دیگران و همه تکلیفشون مشخص میشه ! هیچوقت کسی بیخودی الافش نمیشه ! شاید از این حرف بشه نتایج مختلف گرفت ‌من خودمم جاهایی مجبور میشم تظاهرکنم و واقعا اصلا نمیشه در رفتار با دیگران تظاهرنکرد !ولی خب خیلی بهتره از اونایی که خوشمون نمیاد فاصله بگیریم و جذب افرادی بشیم ک مثل خودمونن و بهمون شباهت دارن .الکی حرف نزنیم و جاهایی ک لازم نیست صحبت نکنیم .حداقل اینطوری آدمایی رو جذب میکنیم ک مثل خودمونن ! هرچند تعداد این افراد خیلی کم باشه .درمورد همسر هم خیلی بهتره هروقت حال خوبی نداریم یا احساسی نداریم یا تو اون حال و هوا نیستیم ک بهش محبت کنیم طوری که ناراحت نشه بهش بگیم .و ایشون هم باید درک کنه . ادم حس و حالش متغیر و تحت تاثیر عوامل مختلف هست طبیعیه که فکرش درگیر مسائل مختلف باشه و تو روابطش همیشه نتونه اونقدر گرم باشه !سخته ولی به نظرم بیشترین آرامش رو اونهایی میبرن ک کمتر تظاهر میکنن .من تجربه تظاهرکردن رو تو اون عقد اولم دارم ، درسته اولش علاقه مندشدم و تظاهرنکردم ! ولی بعدش همه ش مجبور شدم تظاهرکنم ، تا جایی که زندگی آنقدر برام سخت و مثل زندان شد که همه ش توفکر رهایی از اون قفس خودساخته تظاهر و تزویرشدم ، وقتی که خودم روآزادکردم دیدم واقعا اشتباه کردم ، از اول باید جلوی هرچیزی که من رو خوش نمی آمد و برام ناخوشایند بود می ایستادم .اگه اینکار رو میکردم چندروزبعدش یا همه چی خراب میشد یا به نفع من تمام می شد .که البته دیر کردم ، وقتی سعی کردم خودم باشم همه چی خراب شد ، منظورم اینه رابطه مون از هم گسسست. هم من آزادشدم هم اون ... , ...ادامه مطلب

  • فک میکردم من اینطورم

  • فکر میکردم من اینطوری ام که هرسال نسبت به پارسال حال و هوای محرمم کمتر میشه ، ماه رمضون همینطور ! فقط این ایام ک میاد دلم میخواد زودتر بگذره ...علتش رو این میدونستم که ازدواج نکردم وگرنه شاید ایمانم بیشتر حفظ میشد ! با دوستم صحبت میکردیم ، گفت آره شاید برای شما همینطور بود ! خودش ازدواج کرده ولی بلحاظ ایمان ضعیفتر شده ! قبلا میگفت دوست ندارم نمازصبحم رو وقتی بخونم که ستاره ها از تو آسمون محوشده باشن ! اما الان اینطور ک خودش میگفت سرد شده و بعید میدونم نمازش رو کامل بخونه ...روزه رو که امسال میدونم نگرفت ...پس صددرصد ازدواج برای هر فرد تنها دلیل برای حفظ و قوی ترشدن ایمان نیست . هرچند خیلی تاثیرگذاره ! فقط یک ازدواج درست با یک فرد مناسب میتونه دونفر رو حفظ کنه ! + نوشته شده در  چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۵/۰۴ساعت 16:49&nbsp توسط بور و سفید  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • همه جا رو تمیز کردم

  • باز موقع عید شد و اون حس همیشگی ک موقع عید باید همه جا تمیز و مرتب باشه سراغم اومد!پاشدم همه اطاقا رو جارو کشیدم ، حموم و اشپزخونه رو شستم ، خلاصه همه جا تمیز ک حسابی بوی عید بیاد !واقعا سخت بود !برای عید نوروز خیلی ارزش قائلم ! عید همیشه حس و حال خوبی برای من داشته و داره !هرسال دم عید یه کارجدید هرچند کوچیک انجام میدم ، یادمه پارسال چارچوب درها ک رنگ تیره بودن مثل درها سفید زدم ، خلاصه سالی یه درجه تغییر بعد کلی وقت خیلی تغییر میشه ! بازم یادمه سالهای پیش امکانش رو نداشتم فقط یه شیشه کوچیک جایی ک بازبود نصب کردم. امسال کمدرو دستکاری کردم ۴ تاکشو بهش اضافه کردم که بتونم وسایل لباسام و ریخت و ریزم رو داخلش بچینم ، شیکتر شد !یه جابجایی تو بعضی وسایل انجام دادم .کولر هم گرفتم ، همه اطاقا کولر داره بجز آشپزخونه ک وقتی دربازباشه اونم خنک میشه . یه دونه تی وی هم بهتون گفته بودم گذاشتم اطاق خودم . من خیلی عاشق لوازم صوتی تصویری ام ، یه تلویزیون فورکا میخام بگیرم که اگه بدونن دعوام میکنن ! میگن چه خبره اینهمه تلویزیون ! تو هال و پذیرایی و اطاق زمستونیم هست ، میمونه اطاق تابستونیم و آشپزخونه , ...ادامه مطلب

  • جرأت کردم

  • وقتی فکر میکنم میبینم من خیلی جرأت کردم و با توکل به خدا رفتم خواستگاریش ! به خدا اگه الان بهم بگن از دیگه ازدر خونه ی همچین دختری رد نمیشم . هرچند بهش خیلی نیاز داشته باشم . یه موردی بود ک تو این وبل, ...ادامه مطلب

  • چطور میشه به مردا اعتماد کرد؟

  • این سؤالی بود که یکی ازمن پرسید و همونموقع نتونستم بهش جواب بدم .  البته خیلی سخته بتونی یکی رو چه مرد ؛ چه زن بشناسی .  در شرایط مختلف با توجه به دیدگاهی که انسان ازقبل پیدا کرده ممکنه رفتارش متفاوت , ...ادامه مطلب

  • دوباره آرایشگر موهام خیلی کوتاه کرد!

  • بار اولی که رفتم پیشش خیلی خوب موهام رو درست کرد ! فکرکردم میتونم همیشه اونجا برم ... یعنی همه ی آرایشگرها بار اول موهام رو خوب مرتب میکنن اما برای بارهای بعد موها رو خراب میندازن . خیلی کوتاه میکنن ؛ یا اگه بهش بگی کوتااه نکن خیلی بلند میزارن بعد یه هفته دوباره موهات آرایشگاه میخواد !  بار قبل دوطرفش رو کوتاه کرد وقتی دید اینطوره ؛ جلوش رو دست نزد . این بار بهش گفتم موهام درست مرتب کن . دفعه قبل جلوی موهام اصلا نزده بودی ! گفت جلوش هم میزنم ک یه بارگی ماشین داخلش گذاشت و کوتاهش کرد !  امروز رفتم پیشش. گفتم نگاه ب موهای من کن . به روی خودشم نمی آورد ! گفت چشه ؟ گفتم خیلی کوتاه نیست ! گفت درست ,دوباره,آرایشگر,موهام,خیلی,کوتاه,کرد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها