بور و سفید

زندگی به شرط حیات یک روز یا دو روز نیست !منظورم اینه که چطور روزها و سال ها را با امید سپری کنی .در طی این مسیر (زندگی) اتفاقات بد یا خوب زیادی برای انسان رخ میده . این که چطور آدم خودش رو حفظ کنه، امیدوار بمونه ، با وجود مشکلاتی که براش پیش میاد دلسرد و ناامید ، افسرده و داغون نشه خودش خیلی هنرمنده ! (کاش بد نشود آخر این قصه ی ما)بهرحال ما داریم راهی رو طی میکنیم که غصه ها و ناکامی هاش بیشتر از خوشیا و امیدواری هاشه !باید بگم خیلی سخته آدم بتونه همینطور امیدوار بمونه و آخرش رو کسی ندیده و نمیدونه چطور میشه ! شاید نباید به پایان فکرکرد ! شاید پایان همین امروز باشه .گذر زمان بعضی روزا به آدم خیلی فشار واردمیکنه !بعضی روزا راحت تر میگذره .بعضی روزا هم با خوشی و امیدواری !باید صبور و پایدار به راهت ادامه بدی . + نوشته شده در  جمعه ۱۴۰۲/۰۷/۲۱ساعت 7:6&nbsp توسط بور و سفید  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

اوایل اردیبهشت سال ۹۸ بود من یه سفر رفتم تهران و تولد امام زمان عج مصادف شده بود با تولد من ... من رفتم قم مسجد جمکران دوباره برگشتم تهران به بقیه تفریحاتم رسیدم , ...ادامه مطلب

خیلی راحت با کارهاشون ، با این گرونیا ، فساد مالی اقتصادی و بی عدالتی مردم رو از دین بیزار کردن ، بعدا الان تو شبکه خبر بحث برسر اینه که میخوان با روزه خواری مبارزه کنن ! یعنی از همه جهت به مردم سخت بگیرن که باز مردم بدتر زده بشن !قبلا یادمه ماه رمضان مسجد بزرگ خیابانمون آنقدر شلوغ میشد که یه قالیچه هم تو حیاط پهن میکردن ! الان نصف مسجد هم جمعیت نبود ! یادش بخیر ، انموقع مردم چقدر اشتیاق داشتن.بابام توماه رمضان شیراز عمل داشت من همراهش بودم! مسافر بودم و روزه نداشتم وقتی تو ماشین صبحانه میخوردم مردم چپ چپ نگام میکردن !اصلا نباید برای اینچیزا به مردم سخت بگیرن بلکه باید جوری باشه که هرکی بخواد توخیابون چیزی بخوره خودش خجالت بکشه . + نوشته شده در  یکشنبه ۱۴۰۲/۰۱/۰۶ساعت 5:43&nbsp توسط بور و سفید  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

امروز با یکی از بچه ها درمورد ازدواج صحبت میکردیم بهش گفتم ازدواج هم روزیه ، روزی چه خصوصیتی داره ! اولا از جانب خداست و اینکه واست فرستاده میشه ، یعنی خدا واست میفرسته !دوم اینکه وقتی یه چیزی روزی باشه به خوشی از گلوی آدم پایین میره !سوم اینکه روزی رو کسی نمیتونه ازت بگیره !اگه چیزی روزی انسان باشه جز خدا کسی نمیتونه اونو ازت بگیره.راضیه ، باهاش معذب نیست همتای خودش رو پیداکرده !من اگه این مقدار پختگی رو سالهای قبل داشتم خیلی بهتر عمل میکردم ، هرچند هنوزم دیرنشده ! متاسفانه کمرویی ، گوشه گیری و یه سری مشکلات دیگه باعث شد بهترین دوران عمرمو هیچ استفاده ای نکنم .در این مورد حرف زیاده باید یه روز بشینم مفصل از ب بسم الله بنویسم.خوبیش اینه که خووم رو بهتر میشناسم. + نوشته شده در  جمعه ۱۴۰۱/۱۱/۱۴ساعت 15:41&nbsp توسط بور و سفید  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

به نظر من یه لقمه نون ، یا هزار تومن که به خوشی از گلوی آدم پایین بره ، بهتر از میلیاردها تومن پوله که داشته باشی و نتونی درست ازش استفاده کنی و فکرت ناآروم باشه .آدم خوبه از کم خودش درست استفاده کنه ، آرامش داشته باشه و بهترین چیزا رو به دست بیاره .واسه همین گفتن روزی باید حلال باشه ، حق کسی داخلش نباشه تا باعث راحتی و آرامش بشه. + نوشته شده در  یکشنبه ۱۴۰۱/۱۰/۲۵ساعت 14:55&nbsp توسط بور و سفید  |  بخوانید, ...ادامه مطلب

ما روز تاسوعا یعنی شب عاشورا بیرون بودیم ، شب تا تقریبا دیر این عزاداری و اون عزاداری و این آشپزخونه و اون آشپزخونه میگشتیم، خیلیم خوب بود ، وقتی برگشتم یکم پای لپ تاپ سهامام رو بررسی کردم و گرفتم خوابیدم ، تقریبا نیمساعت قبل اذان سرحال بیدارشدم ، دیگه نخوابیدم گفتم نماز بخونم قضانشه ...خلاصه بعدش که میخواستم بخوابم تا میخواست خواب بیاد و منو باخودش ببره و روحم از جسمم جدابشه یهو ترس برم میداشت و بیدار میشدم نمیتونستم بخوابم . یا مرگ عزیزانم یادم‌میومد یا خودم .چندباری رو هرکاری کردم نشد بخوابم خیلی ترسناک بود.حالم داشت بدمیشد ، انکار از هوش میرفتم ، ترسم داشت بیشتر میشد. پاشدم رفتم توخیابون گشتی زدم ، درختایی که کاشته بودمو وارسی کردم ، دوباره اومدم بخوابم ، بازم همین وضعیت ، تامیخواست خوابم ببره با ترس بیدار میشدم .خواب هم واسه من واجبه یعنی خوابم خوب نباشه افسرده میشم بعدشم مریضی .اومدم پای سیستم یه فایل صوتی یکی از اسنایان فرستاد رو گوشی صداش خراب بود ولی رو آیفون و کامپیوتر اجرا میکرد .اینم هر ترفندی زدم درست نشد .دیدم دیگه بخوابم ظهر میشه به دوستم قول داده بودم میریم بیرون.گفتم بگم نمیام شاید فکرکنه دارم ادا درمیارم یا واسش کلاس میزارم.پاشدم سرمو با شامپو شستم ، صبحانه خوردم ، چای و نسکافه که بدنو سرپا نگه میداره زدم تو رگ ... بعدشم اومدم یه قرص استامینوفن کدئین خوردم با دوستم رفتیم بیرون .ظهر هم اولش نذری گیرمون نیومد اما در دقایق پایانی هرکدوم سه تا نذری گیرمون اومد, ...ادامه مطلب

نامزد سابقم رو میگم ...داشت از عرض خیابون عبور میکرد ... یه نگاهی هم بهم انداخت.  منم خودم رو قایم نکردم که حالا مثلا چشم تو چشم بشیم . بهرحال اون جذابیتهایی واسم داشت که انتخابش کردم . بعضی وقتا باخو, ...ادامه مطلب

امروز روز مهمی در تاریخ اتفاقات زندگی من هست.   قبلا زیاد رو این چیزا حساس نبودم . اما مدتی دیدم دوتاخال رو بینیم هست که دلم نمیخاد باشه .الان اومدم مطب کرم بیحسی مالیده میخواد با لیزر برداره . یکی ری, ...ادامه مطلب

تبریک به همه ی خواننده های وبلاگ .  روزگارتون پر از عشق و صفا و صمیمیت . امیدوارم مجردها مزدوج بشیم و یه ازدواج خوب قسمتمون بشه . هرجاهستید شاد باشید . لباتوون پر از لبخند . ایام و روزگار به کام .  + نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۶/۰۵/۳۱ساعت 23:24  توسط بور و سفید ,سالروز,ازدواج,حضرت,حضرت,زهرا,مبارک ...ادامه مطلب

به همه خوانندگان وبلاگ این روزها رو تبریک میگم و از اینکه نتونستم در ایام خودش پست بزارم عذرخواهی میکنم .  بزودی توضیح میدم چرا به وقت خودش پست نزاشتم . شاد باشید .  + نوشته شده در  سه شنبه ۱۳۹۶/۰۱/۲۲ساعت 11:4  توسط بور و سفید  |  , ...ادامه مطلب

  امید که اگه مثل من تاحالا همسر مناسبی نصیبتون از این به بعد بشه ان شاءالله .  , ...ادامه مطلب