رفتم اطاق کوچیکتره ! هرسال همینطوره ! تاوقتی میتونم تحمل میکنم ، اما دیگه نمیشد اونجا موند ! سرد شده بود و بخاری نداشت، بخاری تو پذیرایی هم جوابگوی خودش و حال هست .اینجا هم خوبه ، بدیش اینه کنار خیابونه ، صدای موتور و ماشینا اذیت میکنه ! مخصوصا صبح ک من میخام بخوابم ...اینجا سیمکشی ماهواره دارم ، دلم تنگ شده بود !تخت هم داره ، نور هم بیشتر میگیره.تغییر حالت خیلی خوبه و روحیه آدمو بهتر میکنه !اینجا اومدم سعی میکنم بهتر باشم .بعدکلی وقت امشب رفتم بیرون واسه خودم خلوت کردم و شام خوردم.قبلش ب یکی از دوستام زنگ زدم ، خیلی وقت بود ندیده بودمش. گفت میام دنبالت یکم صحبت میکنیم !ازدواج کرده ، زندگیشو دوست داره ، ولی میگه حداقل هفته ای یه بار با دوستای قدیمیم چندساعت بیرون میرم ولی وقتی برمیگردم خانمم ناراحته .واقعا برای چی ؟ نباید یکی رو با بند و زنجیر سفت و محکم نگه داشت !میگفت حس میکنم آزادیم گرفته شده .گفتم همینطور ک با من داری صحبت میکنی با خودشم اینا رو بگو و صمیمانه حلش کن . + نوشته شده در دوشنبه ۱۴۰۲/۰۹/۲۰ساعت 0:18  توسط بور و سفید | بخوانید, ...ادامه مطلب
فکر میکردم من اینطوری ام که هرسال نسبت به پارسال حال و هوای محرمم کمتر میشه ، ماه رمضون همینطور ! فقط این ایام ک میاد دلم میخواد زودتر بگذره ...علتش رو این میدونستم که ازدواج نکردم وگرنه شاید ایمانم بیشتر حفظ میشد ! با دوستم صحبت میکردیم ، گفت آره شاید برای شما همینطور بود ! خودش ازدواج کرده ولی بلحاظ ایمان ضعیفتر شده ! قبلا میگفت دوست ندارم نمازصبحم رو وقتی بخونم که ستاره ها از تو آسمون محوشده باشن ! اما الان اینطور ک خودش میگفت سرد شده و بعید میدونم نمازش رو کامل بخونه ...روزه رو که امسال میدونم نگرفت ...پس صددرصد ازدواج برای هر فرد تنها دلیل برای حفظ و قوی ترشدن ایمان نیست . هرچند خیلی تاثیرگذاره ! فقط یک ازدواج درست با یک فرد مناسب میتونه دونفر رو حفظ کنه ! + نوشته شده در چهارشنبه ۱۴۰۲/۰۵/۰۴ساعت 16:49  توسط بور و سفید | بخوانید, ...ادامه مطلب
باز موقع عید شد و اون حس همیشگی ک موقع عید باید همه جا تمیز و مرتب باشه سراغم اومد!پاشدم همه اطاقا رو جارو کشیدم ، حموم و اشپزخونه رو شستم ، خلاصه همه جا تمیز ک حسابی بوی عید بیاد !واقعا سخت بود !برای عید نوروز خیلی ارزش قائلم ! عید همیشه حس و حال خوبی برای من داشته و داره !هرسال دم عید یه کارجدید هرچند کوچیک انجام میدم ، یادمه پارسال چارچوب درها ک رنگ تیره بودن مثل درها سفید زدم ، خلاصه سالی یه درجه تغییر بعد کلی وقت خیلی تغییر میشه ! بازم یادمه سالهای پیش امکانش رو نداشتم فقط یه شیشه کوچیک جایی ک بازبود نصب کردم. امسال کمدرو دستکاری کردم ۴ تاکشو بهش اضافه کردم که بتونم وسایل لباسام و ریخت و ریزم رو داخلش بچینم ، شیکتر شد !یه جابجایی تو بعضی وسایل انجام دادم .کولر هم گرفتم ، همه اطاقا کولر داره بجز آشپزخونه ک وقتی دربازباشه اونم خنک میشه . یه دونه تی وی هم بهتون گفته بودم گذاشتم اطاق خودم . من خیلی عاشق لوازم صوتی تصویری ام ، یه تلویزیون فورکا میخام بگیرم که اگه بدونن دعوام میکنن ! میگن چه خبره اینهمه تلویزیون ! تو هال و پذیرایی و اطاق زمستونیم هست ، میمونه اطاق تابستونیم و آشپزخونه , ...ادامه مطلب
وقتی فکر میکنم میبینم من خیلی جرأت کردم و با توکل به خدا رفتم خواستگاریش ! به خدا اگه الان بهم بگن از دیگه ازدر خونه ی همچین دختری رد نمیشم . هرچند بهش خیلی نیاز داشته باشم . یه موردی بود ک تو این وبل, ...ادامه مطلب