اگه عمری باقی باشه دلم میخواد بتونم از شرمندگی خودم دربیام و هرچی تاحالا دلم خواسته داشته باشم ولی نداشتم رو بگیرم ، منظورم مادیات هست ، ازدواج که دست خداست و زیاد نمیتونم داخلش دخالتی داشته باشم ، مخصوصا بعد بهم خوردن اون عقد نابفرجام فهمیدم که اگه دوست داشتن نباشه زندگی از زهر هم تلخ تره ، من بعد اون جربان خیلی آروم شدم ، الان راحتم بخاطر همین تقلایی در به دست آوردن چیزی که قسمت و بصلاحم نیست نمیکنم . تو بحث مادیات هم دوباره به ما دهه شصتیا ظلم شد . تا اومدیم بخودمون بیایم و یکم وضعمون خوب بشه شوک قیمتی وارد شد و دستمون از چیزایی که همیشه دوست داشتیم بهش برسیم کوتاه شد .هنوز امیدوارم و بعضی وقتا خیلی حس عجیب و غریب اشتیاق به خواسته هام رو دارم و از ته دل میگم خدایا خودت کمک کن تا از شرمندگی این دلم که سالهاست صبوری کرده دربیام . بحث عاشق شدن هم بهمین شکل ... + نوشته شده در دوشنبه ۱۴۰۱/۰۵/۱۷ساعت 6:10  توسط بور و سفید | بخوانید, ...ادامه مطلب